- نویسنده : Admin
- بازدید : 26365 مشاهده
- دسته بندی : انشا پایه هشتم , جواب بازنویسی پایه هشتم , حکایت حاکمی دوگوشش ناشنوا شد , انشا آزاد ,

انشا باز نویسی حاکمی دو گوش ناشنوا داشت
در روزگاران قدیم در یکی از سرزمین ها پادشاهی خوب و دلسوز زندگی می کرد ؛ او همیشه به اوضاع مردم رسیدگی می کرد و حواسش بود تا حقی از مظلومی ضایع نشود و اینگونه بود که آن سرزمین به سرزمین خوبی ها مشهور شد و همه ی مردم به داشتن چنین حاکمی در سرزمینشان افتخار می کردند .