انشا درباره لبوی داغ در یک روز برفی

انشا درباره لبوی داغ در یک روز برفی

انشا درباره لبوی داغ در یک روز برفی

انشا درباره لبوی داغ در یک روز برفی

تحقیق مقاله یا انشا درباره لبوی داغ در یک روز برفی

زمستان سرد رسید مثل همه سال ها و باز هم سر کوچه بساط لبو فروشی فراهم بود و هر صبح برای رفتن به مدرسه بوی ان من را از خود بی خود میکرد …

اخه من لبو خیلی دوست دارم و وقتی به خانه مادربزرگم میرونم لبوی دغ میگذارد کنارم و من با لذت میخورم

لبو داغ و شیرین و سرخ را با هیچ چیزی عوض نمیکنم گاهی پول جیبی ان روز را همش صرف خرید لبو میکردم

گاهی لب فروش میدید که من مشتری همیشگی هستم

از سر کوچه من را میدید و لبو هایم را اماده میکرد تا من برسم

بعضی از دوستانم لبو دوست ندارند انها دلیل خود را دارند زاغها فرق میکند

اما من یک لبوی شیرین و داغ را به یک بستنی سرد در تابستان ترجیح میدم .

حتی طرز تهیه ان را هم یاد گرفتم زیاد سخت نیست

اما من یاد گرفتم که چطور یک لبوی داغ و خوشمزه درست کنم .

چغندر ها را قشنگ میشوریم و بعد چغندر ها را با اب روی اجاق میگذاریم تا خوب بپزن بعد نرم شدن ان رو خارج میکنیم پوستشون میکنیم به شکل دلخواه درمیاریم بعد با شکر و یا نبات دوباره انها را میپذیم

این هم انشا درباره لبوی داغ در یک روز برفی بود

 

تهیه شده در انشا سرا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *